موازی
موازی
یک شنبه 6 تير 1394برچسب:موازی, :: 19:41 ::  نويسنده : نیرومند

موازی . [ م ُ ] (ع ص ) برابر و مساوی . همسنگ . هم پهلو. هم پایه . هم رتبه : ذات شریف او در شرف موازی سماک و در رفعت مساوی افلاک . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 396). آن لشکر کوههای چند که مساوی سماء و موازی جوزاء بود در مسافت آن دیار قطع کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 338). با سماک گردون مساوی و با سماکین موازی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 285). || و این را در نوشته ها از برای درستی و راستی اعداد استعمال می کنند مانند مبلغ که در درستی وجوه و مقدار که در درستی اوزان استعمال می شود، مثلاً گویند موازی ده عددو مبلغ ده تومان و مقدار ده خروار. (ناظم الاطباء). مقدار موازی یک خروار، یعنی هم وزن یک خروار. (یادداشت مؤلف ) : موازی شصت و هشت نفر ملازم دیوان ... در وجه سایر اطبا از همه ساله و تنخواه براتی مقرر بوده . (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 20). مستأجر ازکل اجاره ٔ دیوانی موازی یک هزار عدد اشرفی و یک صد «دستجه کله » ... انفاذ خزانه ٔ عامره و سیصد و پنجاه تومان دیگر را به مواجب معیر و... می داده اند. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 24). || مقابل . محاذی .(غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). روباروی . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف )

صفحه قبل 1 صفحه بعد

    درباره وبلاگ

به وب سایت من خوش امدید
    آخرین مطالب
    آرشيو وبلاگ
    نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: